آناهید الهه آبها

مراحلی از سنین رشد

روانشناسان بر این باورند که کودک در مراحلی از سنین رشد خود دارای خصوصیتهای ویژه همان مقطع می باشد . با دانستن این خصوصیات سنی ، اگر والدین این ویژگی ها را مشاهده نکردند باید نگران باشند ، نه این که اگر در کودکشان موجود بود گله کنند ! این دوران بر این قرارند :  1 – از تولد تا دو سالگی ،  2 – دو الی چهار سالگی ،  3 – چهار الی هفت سالگی..... ادامه مطلب : روانشناسان بر این باورند که کودک در مراحلی از سنین رشد خود دارای خصوصیتهای ویژه همان مقطع می باشد . با دانستن این خصوصیات سنی ، اگر والدین این ویژگی ها را مشاهده نکردند باید نگران باشند ، نه این که اگر در کودکشان موجود بود گله ...
21 خرداد 1394

نکاتی در مورد بازی های کودکانه

  • مهم است بدانیم حداقل زمان بازی با کودک دو ساعت است . در غیر این صورت کودک ارضا نشده و این نیاز در وی به صورت عقده باقی می ماند . پس اگر والدینی کودکشان را به پارک یا محلی برای بازی و تفریح بردند ، تا قبل از این زمان او را محروم نکنند .  نکاتی در مورد بازی های کودکانه :    • مهم است بدانیم حداقل زمان بازی با کودک دو ساعت است . در غیر این صورت کودک ارضا نشده و این نیاز در وی به صورت عقده باقی می ماند . پس اگر والدینی کودکشان را به پارک یا محلی برای بازی و تفریح بردند ، تا قبل از این زمان او را محروم نکنند .  • بازی خانه سازی  کودک را صاحب اختیار بار می آورد و به ا...
21 خرداد 1394

بدون عنوان

گل یکدونه ی من ببخش که ایندفعه دیر اومدم تا برات بنویسم آخه من وتو خیلی وقت هم و این روزا پر می کنیم دیگه فرستی برای نوشتن ندارم. الانم نی نی ناز من تو خواب نازه . تو الان 21 ماه و 1 روزت هست. شبا پیش من و بابایی می خوابی ولی چچند روزی هست می گی بریم تو هال بخوابیم الان هم تو هال لالا کردی. یه هفته پیش شیراز بودیم کلی تو حیاط مامان بزرگ اینا بازی کردی. به مامان بزرگ می گفتی مامان بژرگ انگار می گفتی مامان جون. مامان بزرگ هم خوشش می اومد می گفت جون. دیگه تو زبونت موند مامان جونی. کرج هم که اومدیم به مامان و بابا بزرگ می گفتی مامان جونی و بابا جون. یه خورده هم سرما خوردی من و بابایی حسابی نگرانت شدیم هر چند سرما خوردگیت مختصر بود ولی انگار یه غ...
21 خرداد 1394

آفتاب گرفتن

آناهید عزیزم وقتی 16 ماهش بود با مامانیش می رفت تو پارک که هم بازی کنه هم آفتاب بگیره بیشتر موقع ها با کالسکه می رفتیم و بعد می گذاشتیمش تو صندوق ماشین ولی اون روز چون بابا ماشین برده بود گذاشتیم تو انبار که یوهو عزیز دلم سه چرخش و دید . از مامان خواست که سه چرخه بازی کنیم. (چون توی دی ماه بود مامان ترجیه می داد با کالسکه که گرمتر هست بریم بیرون) حدود 30 دقیقه تو حیاط بازی می کردیم                     خیلی خوش گذشت چون تو شاد بودی نفسم ...
10 دی 1393