آناهید الهه آبها

تولد یک سالگی

1393/6/31 12:00
نویسنده : مامان آناهید
158 بازدید
اشتراک گذاری

 

خیلی زود یک سال گذشت و تو یک ساله شدی تمام این یک سال برامون خاطرست.این روزا تو کارای با مزه ای می کنی. یعنی با مزه تر از قبل شدی.خیلی با مزه می شینی با مزه می خندی با مزه نگاه می کنی. از دالی موشه بازی خیلی خوشت می آد می ری پشت مبل سرتو کج می کنی اونوقت من می فهمم که تو می خوای بازی کنی. نگاهات شیطون شدن.

من و باباییت تصمیم گرفتیم تولدت و با حضور خانواده پدری و مادریت بگیریم یعنی یک تولد کوچولی چون تو خیلی شیطون شدی و دوست داری کارایی که خودت دوست داری کنی. ما هم بیشتر از این از تو توقعی نداریم که بیای بشینی پشت کیک و عکس بگیری برا همین این کارها رو گذاشتیم برای 2سالگی به بعد چند تا عکسی هم که گرفتیم برا یادگاری تو البومت هست.

تولدت و 2روز بعد گرفتیم چون دایی مهدی مسابقه کاراته داشت دایی گفت اشکال نداره بگیرید ولی من گفتم نه تو هم باید باشی آخه پارسال که تو هنوز نیومده بودی پیش ما دایی 3 ماه پیشم موند و تو کارا وقتی بابایی سر کار بود کمکم می کرد .من و دایی مهدی رفتیم کیک گرفتیم به بابا هم گفتم بره خونه پدر بزرگ اینا اونجا رو تزیین کنه. بعد که من برگشتم من هم کمک کردم یعنی اونا هنوز شروع نکرده بودن. همه اون تزیینات به سلیقه من و بابایی بود. بعد همه جمع شدیم . آهنگ تولد گذاشتیم تو هم برا خودت می رقصیدی. بعد از خوردن کیک خوشمزه تولدت .همه با هم رفتیم رستوران رابو. بعد از اونجا هم رفتیم بام کرج. چند روز بعد هم با مامان بزرگ اینا رفتیم شمال و این اولین  مسافرت تو به شمال بود.  

                Cute animated birthday graphicCute animated birthday graphic                  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)